سید خراسانی

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ سید خراسانی خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

به روایت معتبرترین منابع و مدارک؛

واقعه آتش زدن در، شکستن پهلو و گرفتن بیعت

مسأله هجوم به خانه حضرت علی(علیه‎السلام) و بردن ایشان با وضع نامطلوب، و اجبار آن حضرت به بیعت با خلیفه، در مدارک و اسناد شیعه و سنی آمده و به راحتى قابل اثبات است.

به گزارش جهان، در اینجا به بیان برخی از منابع و مدارک مى‎پردازیم:

1ـ معتبرترین مدرک در این مسأله نهج البلاغه است که مورد قبول همه دانشمندان شیعه و محققین اهل سنت مى‎باشد.

امام علی(علیه‎السلام) در بخشى از نامه بیست و هشتم نهج البلاغه در پاسخ معاویه آورده است:

«وَ قُلْتَ اِنّى کُنْتُ اُقادُ کما یُقادُ الْجمل المخشوش حَتّى اُبایعَ …؛ گفته‎اى که مرا همچون شتر افسار زدند و کشیدند تا بیعت کنم.»

براى توضیح این قسمت لازم است که به اصل نامه معاویه به امیرالمؤمنین على(علیه‎السلام) نیز اشاره‎اى داشته باشیم.

ابن عبدربه متوفّاى 328، احمدبن على قلقشندى متوفّاى 821، همچنین ابن ابى الحدید معتزلى در شرح نامه 28 نهج البلاغه، نامه معاویه به امام علی(علیه‎السلام) را نقل مى‎کنند که معاویه در بخشى از نامه به منظور تنقیص و پایین آوردن مقام امام مى‎نویسد:

ادامه مطلب...

[ پنج شنبه 91/1/31 ] [ 11:41 صبح ] [ سید امین افضلی ]

نظر


دل نوشته ای به امام زمان (علیه السلام)

او می آید....

یا صاحب الزمان رمز ظهور تو ترک گناه و یکدلی و دعای ماست.
سلام مولای من، سلام معشوق عالمیان، سلام انتظار منتظران
می خواهم از جور زمانه بگویم ، می خواهم بگویم و بنویسم از فسادی که جهان را چون پرده ای فراگرفته اما زمان فرصتی است اندک و انسان آدمی است ناتوان. پس ذره ای از درد دلم را به زبان می آورم تا بدانی چقدر دلگیر و خسته ام.
آغاز نامه به جهانبان جهان و جهانیان خدای هر دو جهان:
مولای من می دانی چند سال است انتظار می کشم. از وقتی سخن گفته ام و معنای سخن خود را فهمیده ام انتظارت را می کشم. بیا و این انتظار مرا پایان بده.
خسته ام از دست زمانه ، چقدر جور زمانه را تحمل کنم. چقدر ناله مظلومانه کودکان و معصومانی را که زیر ستم اند بشنوم و سکوت کنم. خودت بیا و این جهان سیاه را پایان بده. بیا و جهان را آباد کن. بیا و از آمدنت جهان را شاد کن. می دانی چند نوجوان هم سن و سال من آواره اند؟ چندین هزار کودک بی پناهند، خودت بیا و پناه بی پناهان باش.
چند پیش بود که خوابت را دیدیم گفته بودی می آیی و به اندازه تمام سال های نبوده ات با من حرف می زنی و به درد دل من گوش می دهی اما تا خواستی بگوئی کی و کجا؟، از خواب پریدم و از آن شب به بعد دیگر نمی خوابم. راستش می ترسم. می ترسم بیائی و من خواب باشم. می ترسم بیائی، همه تو را ببینند و تنها من از دیدنت محروم بمانم. هنوز هم می ترسم...
حس می کنم با این که شبهاست خواب به چشم ندارم اما در خواب غفلتم. بیا و بیدارم کن. بیا و هشیارم کن. بیا و همه جهانیان را از خواب غفلت بیدار کن. همه به خواب سنگین جهل فرورفته اند و صدای مظلومان و دل شکستگان را نمی شنوند. خودت بیا و همه ما را از این کابوس جهانی نجات بده. ای منجی عالمیان ، جهان در انتظار توست مسافر من !
نیستی و ببینی مردم روز میلادت یعنی رمز عشق پاک چه می کنند؟ چگونه بغض سنگین خود را در گلو نگه داشته اند و انتظار می کشند. منتظرند تا کی بیاید و جهان را از عدل پرکند. کسی بیاید و به این جهان بی اساس پایان دهد بیا تا بعد از این در کوچه های غریب شهر روز میلادت را با بودنت جشن بگیریم و خیابان های تاریک و ظلمات را با نور بودنت چراغانی کنیم. بیا و ببین مردم روز آمدنت چه می کنند؟
روز جمعه، روز خودت، روز منتظرانت به سراغ حافظ رفتم تا با فالی دلِ شکسته و سینه ی زخمی ام را مرهمی باشم. می دانی چه آمد؟ یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور....
نه غم می خورم، نه غم می خورم بخاطر روزهایی که نبوده ای تا لحظات تلخ غم را کنارم باشی. نبوده ای تا ندای مظلوم را بشنوی و ظالم را نابود سازی.
غم می خورم به خاطر روزهایی که به یادت نبوده ام و با گناه شب شده اند. همان روزهایی که در تقویم خاطره هها در منجلاب گناه و زشتی با قلم جهل ثبت کرده ام.«بهترین روز» اما براستی جز جهل نبود بهترین روز تنها روز ظهور توست. کی می آید؟ کی می شود که با قلم عقل و راستی بر صفحه دل حک کنم و با صدای بلند فریاد بزنم و به گوش جهانیان برسانم.
«بهترین روز ، روز ظهور مولاست»
با تمام جهل و مستی تصمیم گرفته ام دفترچه رزوگار را با پاک کنِ مهر و عطوفت پاک کنم و از اول با نام تو روزگار را آغاز کنم. هنوز در نخستین صفحات آن مانده ام و مطلبی برای نوشتن ندارم. تا پایان نوشتن انتظارت می کشم.
دیوانه مسلمانی که در روزهای انتظار هزار بار به دیوانگی اش ایمان می آورد....

 



[ یکشنبه 91/1/27 ] [ 12:42 صبح ] [ سید امین افضلی ]

نظر

گریه امام زمان(عج) در عرفات

اباالفضل علیه السلام الگویى براى نسل امروز

گریه امام زمان(عج) در عرفات در روضه حضرت ابوالفضل

جناب حجت الاسلام آقای قاضی زاهدی گلپایگانی می فرماید: من در تهران از جناب آقای حاج محمد علی فشندی که یکی از اخیار تهران است، شنیدم که می گفت: من از اول جوانی مقیّد بودم که تا ممکن است گناه نکنم و آن قدر به حج بروم تا به محضر مولایم حضرت بقیة اللّه ، روحی فداه، مشرف گردم. لذا سالها به همین آرزو به مکه معظمه مشرف می شدم.

در یکی از این سالها که عهده دار پذیرایی جمعی از حجاج هم بودم، شب هشتم ماه ذیحجه با جمیع وسائل به صحرای عرفات رفتم تا بتوانم قبل از آنکه حجاج به عرفات بیایند، برای زواری که با من بودند جای بهتری تهیه کنم. تقریبا عصر روز هفتم بارها را پیاده کردم و در یکی از آن چادرهایی که برای ما مهیا شده بود، مستقر شدم. ضمنا متوجه شدم که غیر از من هنوز کسی به عرفات نیامده است. در آن هنگام یکی از شرطه هایی که برای محافظت چادرها در آنجا بود، نزد من آمد و گفت: تو چرا امشب این همه وسائل را به اینجا آورده ای؟ مگر نمی دانی ممکن است سارقان در این بیابان بیایند و وسائلت را ببرند؟ به هر حال حالا که آمده ای، باید تا صبح بیدار بمانی و خودت از اموالت محافظت بکنی. گفتم: مانعی ندارد، بیدار می مانم و خودم از اموالم محافظت می کنم.

ادامه مطلب...

[ پنج شنبه 91/1/24 ] [ 8:56 عصر ] [ سید امین افضلی ]

نظر

 

 

کوچه گرد

 

 

دریغا کوچه را هرگز چراغانی نمی بینم ...

تلف گشتم درین قحطی ... فراوانی نمی بینم ...

شنیدم بعد هر سختی ... کمین کرده ست آسانی ...

بیا ای دل ! مشو دلخوش ... که آسانی نمی بینم ...

زمان ها از کنارم می روند ... اما نمیدانم ...

چرا در گردش گیتی ... بهارانی نمی بینم ...

و امشب کوچه گردی ساده ... سرگردان این شهرم ...

وجودم مملوء از درد است و درمانی نمی بینم ...

گلی را دیده ام ... در حسرت آن بوی ریحانم ...

دریغا آسمان خوب است و بارانی نمی بینم ...



[ پنج شنبه 91/1/24 ] [ 8:50 عصر ] [ سید امین افضلی ]

نظر

در مورد انحرافهای موجود در گروههای فکری،اجتماعی وسیاسی موجود در کشورما سخن های بسیاری گفته و کتابهای بسیاری نوشته شده است.هدف از این یادداشت،پرداختن به دو جریان موجود در کشور است که اگرچه بدنه هردو جریان جزو متدینین بوده،اما متاسفانه یکی دچار تفریط و دیگری دچار افراط می باشد.

جریان اول جریانی است تفریطی.این تفریط از جنبه حضور در مسائل اجتماعی و سیاسی یا به عبارتی شناخت زمان است.می توان گفت که این جریان همواره در شناخت زمان و مقتضیات آن دچار عقب ماندگی است.این جریان در بسیاری از موارد دچار بدفهمی است و این بد فهمی تا جایی است که آنهارا از همراهی با خط اصیل اسلامی باز می دارد و گاهی در مقابل آن خط قرار می دهد.اگر بخواهیم نشانه ای از این تفکر در طول تاریخ اسلام ذکر کنیم،می توان آن را در قیام حضرت مسلم یافت.آنهایی که در زمان قیام به خاطر نشناختن شرایط زمان،از شرکت در قیام سرباززدند و زمینه را برای شهادت حسین(ع) نادانسته ایجاد کردند و از آن بدتر در هنگامه ی قیام کربلا نیز حضور نداشته و تنها پس از فاجعه بود که به اشتباه خود پی برده،دست به توبه و انابه زدند و چه سود که،زمان را نشناختند.

اگر خط این تفکر را تا دوران معاصر دنبال کنیم،به جماعتی می رسیم که پیش از انقلاب از همراهی با خط اصیل اسلامی که همان اسلام ناب خمینی بود،سرباززدند و از آن بدتر در برخی موارد در مقابل آن ایستادند و پرچم انقلاب را به واسطه برافراشته شدن قبل از ظهور حضرت حجت، پرچم باطل خواندند وچه بد فهمیدند آن حدیث را.چه کج میفهمند این جماعت،که از عدم همراهی با قیام حسینی گرفته تا ایستادن مقابل انقلاب خمینی،این همه را به واسطه شرکت نکردن در سیاست و پلید دانستن آن بر خود مجاز می شمرند.باید از این جماعت پرسید آیا پیغمبر و حضرت علی و امام حسین برای ریاضت نفس بود که اقدام به مبارزه اجتماعی می کردند؟

چگونه می توان باورکرد که امروزه این جماعت،قمه زنی و لطمه زنی (عبور از روی زغال و خاروخاشاک و....) را مانند واجبات دین می دانند و برای انجام آن اسرار دارند ولی شرکت در دفاع مقدس و مجاهدت شهدا را ،نادرست می شمرند و در توجیه آن می گویند نبرد میان شیعه و شیعه بوده است.

اما جریان دوم که دچار افراط هستند و این افراط را نیز می توان از جنبه حضور در مسائل اجتماعی و سیاسی دانست.این حضور بی مورد و افراطی که بدون شآن قانونی صورت می گیرد گاهی آن چنان صورت نادرست به خود می گیرد که مورد سرزنش رهبری نیز قرار می گیرد.

اگر بخواهیم به نشانه ای از این جریان در طول تاریخ اسلام برسیم،می توان به جماعتی که پس از ازشکل گیری حکومت مختار به صورت خودسر دست به اعمال غیر قانونی و بعضا جنایت میزدند اشاره کرد. در زمان حاضر، برخی از شاخصترین اعمال افراطی این جریان ورود غیر قانونی آنها به داخل دانشگاه ها و ضرب و شتم دانشجویان ویا جلوگیری از اکران فیلم هایی که صرفنظر از محتوای آنها، تمام مراحل قانونی را برای اکران طی کرده اند و تمام مجوزهای لازمه را از مراکز رسمی نظام سینمایی جمهوری اسلامی ایران کسب نموده اند ویا کارهای خودسرانه ی دیگری از این قبیل می باشد.

شاید بتوان گفت که در زمان حاضر میزان انحراف،در جریان دوم به مراتب کمتر از جریان اول است،چرا که آنها خود را ملتزم به ولایت فقیه می دانند، هرچند که در عمل و در برخی موارد خبری از این التزام نیست و سخنان رهبری پس از رفتار های غیر قانونی آنها موید این مطلب است.

یک نکته ی قابل تآمل، عبارتی است مشترک که هم حضرت امام و هم مقام معظم رهبری در مورد این دو جریان به کار برده اند وآن خون دل خوردن از برخی اعمال این دو جریان است.در مورد جریان اول امام خمینی می فرمایند : خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است،هرگز از فشارها و سختی های دیگران نخورده است.

ودر مورد جریان دوم مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه 29 خرداد سال 88 می فرمایند: انسان دلش خون می شود از بعضی از این قضایا،بروند توی کوی دانشگاه،جوانها را،دانشجوها را،آن هم آن دانشجوهای مومن و حزب اللهی را،نه آن شلوغ کن ها را، مورد تهاجم قرار دهند، آن وقت شعار رهبری هم بدهند.دل انسان خون می شود از این حوادث.

اگر بخواهم خالصانه و از جهت انجام وظیفه امر به معروف و نهی از منکر، توصیه ها و یا درخواستهایی به هر دو جریان،که انسانهای خوش نیت و متدین بسیاری در آنها وجود دارد، داشته باشم،خطاب به جریان اول باید گفت که اندکی نسبت به شرایط زمان آگاهی کسب کنند و از تاریخ عبرت بگیرند.بدانند که امام حسین(ع) با شناخت زمان بود که حج واجب را ترک کرده و به میدان جهاد شتافت.بدانند در زمان حسین(ع) جز با شناخت شرایط سیاسی و اجتماعی آن زمان نمی توان جانب حق را گرفت و ندای حسین را لبیک گفت.سرگذ شت برخی از متدینین آن زمان که در هنگامه ی نبرد پایشان در گل ندانستن مانده بود خود درس بزرگی است.اگر هر روز برای حسین(ع) سینه چاک کنیم اما در شناخت دوست و دشمن ناتوان باشیم، آنگاه روزی خواهد آمد که با قاتلان حسین بر علیه خون خواهان حسین هم پیمان می شویم.

و خطاب به جریان دوم باید گفت که به جای پیروی از احساسات افراطی و اجتهادهای لحظه ای و بدون علم و عبور از قانون،بهتر است همانگونه که شعار می دهند ولایت پذیر بوده وطبق فرمایشات رهبری،حضور در صحنه همراه با نظم و هم چنین عمل به مر قانون را پیشه خود سازند.

امید به آنکه،با همراهی همه دلسوزان اسلام وبا پرهیز از افراط و تفریط ، روزی پرچم این انقلاب را به دست صاحب حقیقی آن برسانیم.


[ پنج شنبه 91/1/24 ] [ 8:39 عصر ] [ سید امین افضلی ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه