سید خراسانی

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ سید خراسانی خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

در مورد انحرافهای موجود در گروههای فکری،اجتماعی وسیاسی موجود در کشورما سخن های بسیاری گفته و کتابهای بسیاری نوشته شده است.هدف از این یادداشت،پرداختن به دو جریان موجود در کشور است که اگرچه بدنه هردو جریان جزو متدینین بوده،اما متاسفانه یکی دچار تفریط و دیگری دچار افراط می باشد.

جریان اول جریانی است تفریطی.این تفریط از جنبه حضور در مسائل اجتماعی و سیاسی یا به عبارتی شناخت زمان است.می توان گفت که این جریان همواره در شناخت زمان و مقتضیات آن دچار عقب ماندگی است.این جریان در بسیاری از موارد دچار بدفهمی است و این بد فهمی تا جایی است که آنهارا از همراهی با خط اصیل اسلامی باز می دارد و گاهی در مقابل آن خط قرار می دهد.اگر بخواهیم نشانه ای از این تفکر در طول تاریخ اسلام ذکر کنیم،می توان آن را در قیام حضرت مسلم یافت.آنهایی که در زمان قیام به خاطر نشناختن شرایط زمان،از شرکت در قیام سرباززدند و زمینه را برای شهادت حسین(ع) نادانسته ایجاد کردند و از آن بدتر در هنگامه ی قیام کربلا نیز حضور نداشته و تنها پس از فاجعه بود که به اشتباه خود پی برده،دست به توبه و انابه زدند و چه سود که،زمان را نشناختند.

اگر خط این تفکر را تا دوران معاصر دنبال کنیم،به جماعتی می رسیم که پیش از انقلاب از همراهی با خط اصیل اسلامی که همان اسلام ناب خمینی بود،سرباززدند و از آن بدتر در برخی موارد در مقابل آن ایستادند و پرچم انقلاب را به واسطه برافراشته شدن قبل از ظهور حضرت حجت، پرچم باطل خواندند وچه بد فهمیدند آن حدیث را.چه کج میفهمند این جماعت،که از عدم همراهی با قیام حسینی گرفته تا ایستادن مقابل انقلاب خمینی،این همه را به واسطه شرکت نکردن در سیاست و پلید دانستن آن بر خود مجاز می شمرند.باید از این جماعت پرسید آیا پیغمبر و حضرت علی و امام حسین برای ریاضت نفس بود که اقدام به مبارزه اجتماعی می کردند؟

چگونه می توان باورکرد که امروزه این جماعت،قمه زنی و لطمه زنی (عبور از روی زغال و خاروخاشاک و....) را مانند واجبات دین می دانند و برای انجام آن اسرار دارند ولی شرکت در دفاع مقدس و مجاهدت شهدا را ،نادرست می شمرند و در توجیه آن می گویند نبرد میان شیعه و شیعه بوده است.

اما جریان دوم که دچار افراط هستند و این افراط را نیز می توان از جنبه حضور در مسائل اجتماعی و سیاسی دانست.این حضور بی مورد و افراطی که بدون شآن قانونی صورت می گیرد گاهی آن چنان صورت نادرست به خود می گیرد که مورد سرزنش رهبری نیز قرار می گیرد.

اگر بخواهیم به نشانه ای از این جریان در طول تاریخ اسلام برسیم،می توان به جماعتی که پس از ازشکل گیری حکومت مختار به صورت خودسر دست به اعمال غیر قانونی و بعضا جنایت میزدند اشاره کرد. در زمان حاضر، برخی از شاخصترین اعمال افراطی این جریان ورود غیر قانونی آنها به داخل دانشگاه ها و ضرب و شتم دانشجویان ویا جلوگیری از اکران فیلم هایی که صرفنظر از محتوای آنها، تمام مراحل قانونی را برای اکران طی کرده اند و تمام مجوزهای لازمه را از مراکز رسمی نظام سینمایی جمهوری اسلامی ایران کسب نموده اند ویا کارهای خودسرانه ی دیگری از این قبیل می باشد.

شاید بتوان گفت که در زمان حاضر میزان انحراف،در جریان دوم به مراتب کمتر از جریان اول است،چرا که آنها خود را ملتزم به ولایت فقیه می دانند، هرچند که در عمل و در برخی موارد خبری از این التزام نیست و سخنان رهبری پس از رفتار های غیر قانونی آنها موید این مطلب است.

یک نکته ی قابل تآمل، عبارتی است مشترک که هم حضرت امام و هم مقام معظم رهبری در مورد این دو جریان به کار برده اند وآن خون دل خوردن از برخی اعمال این دو جریان است.در مورد جریان اول امام خمینی می فرمایند : خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است،هرگز از فشارها و سختی های دیگران نخورده است.

ودر مورد جریان دوم مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه 29 خرداد سال 88 می فرمایند: انسان دلش خون می شود از بعضی از این قضایا،بروند توی کوی دانشگاه،جوانها را،دانشجوها را،آن هم آن دانشجوهای مومن و حزب اللهی را،نه آن شلوغ کن ها را، مورد تهاجم قرار دهند، آن وقت شعار رهبری هم بدهند.دل انسان خون می شود از این حوادث.

اگر بخواهم خالصانه و از جهت انجام وظیفه امر به معروف و نهی از منکر، توصیه ها و یا درخواستهایی به هر دو جریان،که انسانهای خوش نیت و متدین بسیاری در آنها وجود دارد، داشته باشم،خطاب به جریان اول باید گفت که اندکی نسبت به شرایط زمان آگاهی کسب کنند و از تاریخ عبرت بگیرند.بدانند که امام حسین(ع) با شناخت زمان بود که حج واجب را ترک کرده و به میدان جهاد شتافت.بدانند در زمان حسین(ع) جز با شناخت شرایط سیاسی و اجتماعی آن زمان نمی توان جانب حق را گرفت و ندای حسین را لبیک گفت.سرگذ شت برخی از متدینین آن زمان که در هنگامه ی نبرد پایشان در گل ندانستن مانده بود خود درس بزرگی است.اگر هر روز برای حسین(ع) سینه چاک کنیم اما در شناخت دوست و دشمن ناتوان باشیم، آنگاه روزی خواهد آمد که با قاتلان حسین بر علیه خون خواهان حسین هم پیمان می شویم.

و خطاب به جریان دوم باید گفت که به جای پیروی از احساسات افراطی و اجتهادهای لحظه ای و بدون علم و عبور از قانون،بهتر است همانگونه که شعار می دهند ولایت پذیر بوده وطبق فرمایشات رهبری،حضور در صحنه همراه با نظم و هم چنین عمل به مر قانون را پیشه خود سازند.

امید به آنکه،با همراهی همه دلسوزان اسلام وبا پرهیز از افراط و تفریط ، روزی پرچم این انقلاب را به دست صاحب حقیقی آن برسانیم.


[ پنج شنبه 91/1/24 ] [ 8:39 عصر ] [ سید امین افضلی ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه