سید خراسانی

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ سید خراسانی خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

امشب چه خواهی نوشت ؟

چگونه صدا میزنی

چگونه واژه های احساست را

در میان هیاهوی زمانه

دراین ترافیک افکار

در چهارراه گذشته  و اینده

به تصویر خواهی کشید

ایا از شراب کهنه بنویسم

یا از احساس امروز...

قامت یار در خاطرم آمد و دل پریشان شد از دیده یار

مرا چه شد درین فصل خزان

که با امدنش گویی برگهای احساس بریخت

زرد شدم پژمرده شدم تکیدم

و حال که گرد سپید فراق زمستانی بر صورتم مشهود است

اما دلخوش امدن بهارم...

بهار من انگاه می اید

که خورشید یار بر فراز اسمان مرا بنگرد

سالها از خدا میگفتم از این عشق فراموش شده

و از شراب عشق میگفتم

که با نام خدا در کوزه این تن خسته ریخته شد

سرزنشم کردند عام و خاص این چه راه است و چه فریادست

و حال درین خماری و درین شب که باده حق نوشم

ایا فرصتی برای مستی خواهم یافت

چون شب میاید و بانوی ماه چادر سیاهش را بر اسمان میپوشاند

تا درین تاریکی به من روشنایی را با نگاه یار بیاموزد

ای شب تا کی این چنین مرا اتش زنی

واقعا درین حیرانی و مستی

نمیدانم چگونه بنویسم باید بنویسم

دوست ندارم خودم را در نوشته بالاتر از اونی که هستم نشون بدم

دوست دارم خودم باشم و با خودم صداقت داشته باشم

بدون محدودیت مینویسم از اون حالم بنویسم

امشب فشار روحی شدیدی رو دارم تحمل میکنم

دلتنگم اشفته ام

ای یار کجایی که رسوا شده ام

مجنون کوی خرابات شده ام

از عشق تو غزل گوی بینوا شده ام ...............

...........................................................
باید مینوشتم همین از انچه در دل دارم...



[ دوشنبه 90/8/2 ] [ 4:53 عصر ] [ سید امین افضلی ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه