ازدواج سنّتی است آسمانی و ارزشمند که مایه ی آرامش و اطمینان فرد، تحکیم بنیان خانواده و ثبات و پایداری و امنیت اجتماع می گردد. راهکارها و حدودی که در دین اسلام برای این امر مهم و حسّاس به تفصیل بیان شده، راهی است به سوی استحکام آن و چارچوبی است برای رسیدن آن به فرجامی نیک و سعادتمندانه. زندگی موفق، در گروِ ازدواجی موفق و ازدواج موفق، در گرو عمل به دستورات روشنگرانه دین مبین اسلام است. امروز فاطمه ای که حبیبه ی خدا و عصاره ی خوبی ها و نگین تحیّر برانگیز خلقت است، با مردی آسمانی و الهی، مردی از تبار نور و از دیار بهشت؛ علیّ مرتضی پیوند ازدواج می بندد. عرشیان هلهله گویان، عالَم را نور افشانی می کنند. سلام و درود از آسمان می بارد و طَبَق طَبَق تحفه از عرش فرو می بارد. مبارک باد این جشن آسمانی بر همه آسمانیان. چون نتوان وصف تو گفتن عزیز! خامُشی و لال نشستن رواست
در مراسمی بی ریا و ساده، پس از یک خواستگاری بی پیرایه و به دور از تشریفات و سخت گیریها، با تعیین مهریه ای بسیار اندک و تهیه ی جهیزیه ای به همان اندازه ساده، نورانی ترین پیوند عالم خلقت جان گرفت. مردم مدینه به ولیمه دعوت شدند و شادی کنان و دعا گویان، به دور از هر آنچه ذره ای نارضایتی خداوند را در پی داشته باشد، مراسمی پاک و باشکوه برگزار شد. چه خوب است از نکات و ویژگیهای این ازدواج پر برکت درس بگیریم. آیا ما نیز اینگونه ایم؟! اندیشه ای باید و تأمّلی!
همپایگی و هم ترازی در ازدواج، ملاکی مهم است که غالباً مورد توجه قرار می گیرد؛ امّا چنانچه از این عامل مهم غفلت شود، حتّی ممکن است به از هم گسیختگی ازدواجها منتهی شود و متأسفانه از این نوع جدایی ها، نمونه های فراوانی موجود است. در همسری مولا علی و بانوی دو عالَم، حضرت زهرا علیهما السلام سخن از هم شأن بودن آنها در مقام و منزلت الهی است. هم ترازی و کُفویّت، می تواند علاوه بر جنبه های اعتقادی و معنوی، در جنبه های دیگری از جمله: ثروت و دارایی، جمال و زیبایی و علم و دانایی دارای اهمیت باشد و خانواده ها بایستی حتماً به این نکته، توجّه لازم را داشته باشند.
بهترین الگوی زندگی مشترک، زندگانی مبارک این دو نور الهی است. بر اساس درخواست حضرت علی و حضرت زهرا علیهما السلام، پیامبر اکرم در تقسیم امور خانه، کارهای داخل خانه را بر عهده ی دختر مکرّمه اش نهاد و حضرت علی علیه السلام را مأمور کارهای بیرون از خانه نمود. این بهترین تقسیمی است که می تواند باعث سلامت و نشاط خانواده شود. لذا چه نیکوست که بانوان جز در موارد ضروری که کارها الزاماً بایستی به دست بانوان انجام گیرد، از پذیرش فعالیتهای بیرون از خانه اجتناب کنند تا هم به حضرت فاطمه سلام الله علیها تأسّی نموده و هم شرایط مطلوبی را برای خانه و خانواده مهیّا سازند.
منزلت فاطمه(س)
فاطمه(س) در خانة نورانی پیامبر اکرم(ص)، چشم به دنیا گشود. خانه ای که محل رفت و آمد فرشتگان و مهبط روح الأمین بود و برای اهل آسمان نورافشانی می کرد و مطاف ساکنان ملکوت و پرده نشینان لاهوت بود.
وی در دوران کودکی، در آغوش پدر خود، خاتم الأنبیاء و مادر خود خدیجه کبری، پرورش یافت و از آن جا که قرةالعین رسول (ص) و مایة روشنی چشم وی بود، چشم امید، الطاف، توجهات و احترام خاص همه را به وجود نازنین خویش معطوف می داشت.
در دوران کودکی، فاطمه(س) در شرایطی بود که گویا تنها فرزند خانواده محسوب می شد؛ خانواده ای که پسر نداشت و خواهران بزرگ او پیش از وی ازدواج کرده و از خانه رفته بودند. از این رو، وجود مبارک و خاطر لطیف و نازکش، تنها همنشین و همراز مادر و پدرش محسوب می گشت.
هنگامی که حضرت خدیجه(س) از دنیا رحلت فرمود، حضرت فاطمه زهرا(س) فقط پنج سال داشتند. خواهرانش، فاطمه بنت اسد و جمعی از زنان بنی هاشم آرزوی خدمتش را داشتند و حضرت رسول (ص) به ایشان توصیه فرمودند که از تشرف حضورش قصوری نورزند و از وی استعانت نمایند.
آن مخدره با کسی جز حضرت رسول (ص) زیاد انس نداشت و شب و روز خود را با مرحمت های آن بزرگوار مشغول می نمود. وی در صیام ایام و قیام لیالی مراقبت و مواظبت فوق العاده داشت و بر عبادات و طاعات، چنان اهتمام و اقبال می فرمود و آنسان به عبادت، عشق می ورزید که زنان زمانش را شگفت زده می کرد و همگان از این که فاطمه (س) چگونه با آن کمی سن، آنسان تحمل مشقت های عبادت را می نمود، تعجب می کردند.
فاطمه (س) بعد از خدیجه(س)، سه سال دیگر در مکه بود و در سن هشت سالگی (به روایت أسماء)، از همه زنان عالمیان داناتر بود. (طبری، بی تا: ص41) بنابراین، هرچند سن ازدواج فاطمه(س)، پایین بود ولی هرگز وی از جهت رشد و بالندگی جسمی و روحی در حد همسالان خویش باقی نماند بلکه این وجود نازنین و مبارک، از همان سنین خردسالی دارای عظمت و جلالی بود که کوه ها را به تعظیم خود وامی داشت و قامت قیامت کبری محمدی (ص) را در برابر خویش خاضع می نمود. خسروی خوبان عالم و سر سلسلة کائنات، دست وی را می گرفت و در جای خود می نشاند. احترام متقابل پیامبر(ص) به فاطمه(س)، قبل از اینکه وی به منزل علی(ع) برود، از سنخ احترام یک پدر به دختر نبود. راز این تجلیل و شکوه این احترام، سری است به عظمت لیلةالقدر و حرمت تعظیم پیامبر (ص) در مقابل حریم فاطمه (س)، حقیقتی است که در مشکوة اسرار الهیه به همة عوالم ملک و ملکوت نورافشانی می کند و این معنا را برای حقیقت شناسان بازگو می نماید که فاطمه(س) در همان سنین کم، گویا محمد(ص) است و محمد(ص) گویا همان فاطمه(س) است.
قرائن نشان می دهد که فاطمه کسی است که اگر شرایط اقتضا می کرد و اگر مرد می بود، خاتم الأنبیاء می شد. بنابراین نتیجه می گیریم، سن ازدواج فاطمه (که بنابر اختلاف روایات 9 یا 13 یا...) است، نمی تواند الگوی مطلقی برای اقتدار باشد و بهترین سن ازدواج هر دختری در هر شرایطی این سن نیست بلکه شرایط ازدواج معقول دختران این است که به حداقل رشادت و بلوغ فکری رسیده باشند.
فاطمه نیز نه به عنوان یک دختر کم سن و سال، بلکه به عنوان بانوی بسیار جلیل القدر، در آسمان ناپیدای کرانة زندگی علی(ع) قدم گذاشت. زیرا نمو فاطمه(س) از کودکی، با نمای جسمانی و رشد عقلانی سایر اطفال، قابل قیاس نبود. «آنچه که روایات نشان می دهد این است که ظاهراً امتیازات و ویژگی های عجیبی در رشد و نمو جسمانی ایشان وجود داشته است.»[1](رک. مجلسی، 1404: ج3، ص9)
دربارة رشد عقلی و معنوی فاطمه (س)، از همان زمان طفولیت، حکایات شگفتی در تاریخ به یادگار مانده است که نمونة آن، سخن ام سلمه می باشد: «تزوّجنی رسول الله(ص) و فوّض أمر ابنته الیّ فکنت ادبها و کانت والله لهی أداب و أعرف بالأشیاء کلها.» (فاطمة الزهراء در آینه تاریخ، 1379: ص 18) «پس از ازدواج پیامبر(ص) با من، آن حضرت(ص)، دخترشان فاطمه (س) را به من سپرد و من مسئول تربیت و رسیدگی به امور او بودم ولی به خدا سوگند وی در عمل از من کوشاتر و آشناتر به هر چیز بود.»
جلوه های زمینی ازدواج فاطمه (س)
کمالات فوق العادة فاطمه(س) از یک سو و انتسابش به شخص پیامبر(ص) از سوی دیگر و شرافت خانوادگی او، زمینه ساز ازدواج وی با علی(ع) نشد بلکه رهنمون ازدواج مبارک تاریخی فاطمه(س)، وحی آسمانی بوده است.
ولی با وجود آسمانی بودن ازدواج، شخصیت فاطمه(س) و احترام و آزادیی که آئین اسلام در انتخاب همسر برای زنان قائل است، ایجاب می کرد که پیامبر(ص) بدون مشورت با فاطمه(س)، بدین امر اقدام نفرماید. احترام به نظر دختر در امر ازدواج، یکی از نکات تربیتی جلوة زمینی ازدواج فاطمه(س) می باشد.
در هر حال، چهرة زمینی این پیوند، از همة ابعاد نورانی ترین الگوی ازدواج برای همه اعصار و قرون است. مهریة علی(ع) و جهیزیة زهرا(س)، مراسم خواستگاری، نوع برخورد پیامبر(ص) با فاطمه(س) و مراسم جشن عروسی و...، همه و همه الگوهایی برای همه ازدواج های جهان و جهانیان می باشند.
در اینجا به ذکر دو نمونه از جلوه های چهرة زمینی این ازدواج و جنبه های تربیتی و الگوبخشی آن اشاره می شود:
مهریه فاطمه(س)
روایات فراوانی ناظر به این معنی است که اگرچه چهرة آسمانی مهریة حضرت فاطمه(س)، ثلث بهشت، نهرهای بهشت، خمس زمین، همة آب های عالم و مطالبی نظیر این ها است ولی چهرة زمینی مهریه بدین قرار است: «پیامبر(ص) وقتی از علی(ع) پرسید که چیزی داری تا مهریة همسرت قراردهی، علی(ع) پاسخ داد: پدر و مادرم به فدایت، تو از زندگی من به خوبی آگاهی که جز شمشیر، زره و شتر چیزی ندارم. پیامبر(ص) فرمود: شمشیرت را برای کارزار نیاز داری و با شتر نیز باید به نخلستان آب دهی و در مسافرت از آن استفاده کنی و من دخترم را با مهریة زره به عقد تو درمی آورم.» (مکارم شیرازی، 1379: ص39)
آن چه در ظاهر از این مطلب استفاده می شود این است که مهریه حضرت فاطمه(س) کم و آسان بود ولی این فقط یکی از نکات مستتر در این قضیه است. چهرة حقیقی این مهریه، این است که علی(ع) همه دارایی اش را به عنوان مهریه بخشید. حضرت علی(ع) چیزی جز زره نداشت و اگر چیزی جز زره خود داشت، آن را نیز به عنوان صداق، به فاطمه(ع) می بخشید.
مهریه در زبان عربی به «صداق» معروف است و صداق ابزاری است که مرد برای اثبات صدق نیت خود در ازدواج، به همسرش می بخشد و علی(ع) زره خود را که وسیله حفظ جانش بود، برای اثبات این دوستی پرداخت نمود. بنابراین مهریة فاطمه(س) ضمن آن که نشان می دهد، ملاک ازدواج هرگز نباید پول و ثروت خواستگار باشد، در عین حال نشان می دهد که علی(ع) همه آنچه را که داشت، تقدیم فاطمه(س) کرد. بنابراین، برخلاف آنچه به اسلام نسبت داده می شود، اگر مردی، دارای مکنت و دارایی بسیار فراوانی است و با وجود تمایل و اصرار خانواده زن، حتی می خواهد با کمتر از «مهرالسنه» ازدواج نماید و بدون هیچ دلیل موجهی از پرداخت صداق بیشتر ممانعت می کند، این امر مطلوب اسلام نمی باشد.
جهیزیه و جشن عروسی
نوع جهیزیة این ازدواج، نشان دهندة این معنی است که اصل در یک پیوند آسمانی، سادگی و دوری از تجمل است. به عنوان مثال، «وقتی ام سلمه و ام ا یمن به خدمت رسول(ص) رسیدند و پیشنهاد علی(ع)، مبنی بر رفتن فاطمه(س) به خانة وی را مطرح کردند، پیامبر(ص) برخلاف آنچه که سیرة مردم دنیاپرست است و از ماه ها قبل تدارک دیده و برنامه ریزی می کنند، فرمود: همین امشب یا فرداشب، ترتیب این امر را خواهم داد.» (همان، صص45-42)
این جشن ملکوتی، آن چنان ساده، بی تکلف و مملو از روحانیت و معنویت بود که همه را شگفت زده نمود. پیامبر(ص) خود در تهیه غذا کمک می فرمود و علی(ع) شخصاً مأمور شد به مسجد بیاید و بعضی را دعوت کند اما حیا مانع شد که وی فقط تعدادی را دعوت نماید لذا صدای خود را بلند کرد و به صورت عمومی به همگان فرمود: «اجیبوا الی ولیمة فاطمه» و مردم دسته دسته اجابت نمودند و غذا نیز به دعای پیامبر(ص) برکت پیدا کرد؛ به گونه ای که کفاف همگان را داد.
جزئیات جلوه های رفتاری علی (ع) و فاطمه (س)، در همة مصرع های غزل ازدواجشان، عاشقانه و عارفانه بود. دعوت عمومی علی(ع) نشانة این معنی است که برخلاف آنچه که بعضی ها از اسلام دریافت نموده اند، ولیمه دادن و خرج کردن در مراسم ازدواج اگر بدون تجمل باشد، بسیار مطلوب است و هرچه جمعیت مدعوین وسعت داشته باشد و افراد زیادی به میهمانی ازدواج دعوت شوند، به مطلوبیت آن افزوده می شود و پرداخت این گونه هزینه ها، از مخارجی است که مرضی خداوند می باشد.
گوشه هایی از چهرة آسمانی جشن عروسی فاطمه(س) نیز در روایات ترسیم شده است. علمای عامه از جابربن سمره، روایتی قریب به این مضمون نقل می کنند: شب زفاف فاطمه(س)، زمام مرکب آن بانو، به دست جبرئیل بود. اسرافیل رکاب می گرفت و میکائیل از پی رهسپار بود و پیامبر(س) جامه های فاطمه(س) را مرتب می کرد و این فرشته ها با سایر فرشتگان تکبیر می گفتند و این تکبیر تا قیامت، در بین آن جماعت سنت ماند. (مقدم، 1379: ص60)
به تزویج جمالش با جلالش تماشا کن بدین حسن جمالش
زمین حسن و زمان حسن، آسمان حسن عیان حسن و نهان حسن و جهان حسن
همه حسن و همه عشق و همه شور همه جود و همه مجد و همه نور
جلوه های آسمانی ازدواج فاطمه(س)
«ازدواج» در دیدگاه عرفان، علاوه بر قالب ظاهری، روح دیگری نیز در آن مستتر می باشد. از آن جا که خداوند فرش را بر مثال عرش و ملک را براساس ملکوت بیاراسته است، صورت ملکی نکاح، دارای روحی ملکوتی نیز هست و در تطابق لوح تکوین و صحیفة تشریح، می توان به تناسب صورت های ملکی با معانی ملکوتی پی برد.
در هیئت ظاهری نکاح و چهرة زمینی آن، زن و مرد عقدی می بندند و در طی آن، هریک از آن ها وظایفی را در قبال دیگری، عهده دار می شوند و در پی این عقد در کنار یکدیگر قرار می گیرند و از جهت روحی و جسمی، مکمل یکدیگر می شوند و از سوی خدا، در میان آن ها نوعی مودّت و رحمت ثابت پدیدار می شود اما در چهرة آسمانی و ملکوتی نکاح، روح انسانی که صبغة جلال برآن حاکم است، مجذوب روح انسانی می شود که صبغة جمال الهی در آن بیشتر است و آن گاه حقیقت قلب مثالی این دو انسان، در اثر تجاذب تکوینی با هم درمی آمیزند و از این آمیزش، غرق در بهجت معنوی می شوند و یکدیگر را برای رسیدن به وحدت جمعیّه یاری می کنند.
ازدواج علی و فاطمه(س)، اصلی ترین نسخة یک نکاح حقیقی و شاید تنها مصداق حقیقی آن است. صورت ازدواج و خواستگاری ایشان که در ماه ذی الحجه رخ داد، صورت زیرین یک حقیقت برتر بود. حقیقتی که کنه آن در سرادقات نهانخانة غیب اسرار الهیه همواره در پرتو استتار است.
از اسمای جمالیه، انس و آرامش بیشتری حاصل می شود و از اسمای جلالیه، شکوه، شوکت و هیبت بیشتری به دست می آید، زیرا در برابر آن ها، خشیت بیشتری حاصل می شود. به همین جهت فاطمه(س) و علی(ع)، اگرچه هر دو مظهر همة اسمای الهیه بودند، ولی در مجموع، انعکاس نور صفات جمال در وجود فاطمه (س) بیشتر و انعکاس نور صفات جلال در علی (ع) بیشتر بود و این غلبة انوار به مقتضای انوثیّت و ذکوریّت انسان بوده است. نور سفید نیز در فضاهای مختلف، به اقتضای جنسیت جسمیت فضایی که در آن وارد می شوند، انوار متفاوتی از خود تابش می دهد و به همین جهت الوان گوناگونی حاصل می شوند. ولی در نورهای دیگر مثل نور آبی، همة انوار دیگر نیز وجود دارند اما چون رنگ آبی ظهور بیشتری داشته است، ما آن نور را آبی می بینیم ولی همة انوار دیگر نیز، در باطن آن نور وجود دارند. در باطن وجود عزیز زهرا(س) و علی(ع)، همه اسمای جمال و جلال حق وجود دارد ولی ظهور جمال در زهرا (س) و ظهور جلال در علی(ع) بیشتر است و جمال و جلال نیز به هم تجاذب خاصّی دارند.
آیة شریفة «مرج البحرین یلتقیان، بینهما برزخ لایبغیان» (رحمن، 20-19)، بیانگر پیامد این جذبه است. بعضی از مفسران، آن را به دو دریای وجودی علوی و فاطمی تأویل برده اند و از امتزاج این دو دریای بیکران که به واسطة شدّت محبّت و رحمت، هرگز یکدیگر را نمی آزارند و کمترین ستم و ظلمی در حق هم روا نمی دارند، لؤلؤ و مرجانِ وجود نازنین «حسنین» به وجود می آید.
تعبیراتی که در روایات، تحت عنوان عقد آسمانی وارد می شود، اشاره به همان حقیقت برتر صورت تناکحیة این دو معصوم (علیهماالسلام) دارد. بنابراین راز عقد زمینی این دو را باید در عالم معنی جستجو کرد و اسرار جذبة این دو نسبت به یکدیگر را باید در صور ملکوتی ایشان جست. وجود تجاذبی تکوینی که بین مقتضیات جلال و جمال وجود دارد، به نوعی کشش طرفینی، توادد و رحمت، بین مظاهر جلال و جمال ایجاد می کند.
به تعبیر ابن عربی: «المودة المجعولة بین الزوجین هوالثبات علی النکاح الموجب للتوالد و الرحمة المجعولة هو ما یجده کل واحد من الزوجین من الحنان الی صاحبه فیحسن الیه و یسکن...» (ابن عربی، 1414ق: ج3، ص88) صورتی که بین زوجین نهاده می شود، سبب ثبات نکاحی است که موجب تولید نسل، عطوفت و مهربانی است و به واسطة این مودت است که هریک از زن و شوهر، نوعی کشش، به سوی جنس مخالف خویش دارد و با طرف مقابل، به نوعی آرامش می رسد.
برای آشنایی بیشتر و بهتر با مفهوم تناکح الهیه و رازهای عقد آسمانی علی(ع) و فاطمه(س)، باید نگاهی گذرا به مفهوم نکاح عرفانی و مراتب آن در گسترة هستی بیندازیم تا در چشم انداز بعضی از معانی عرفانی، شمایی از زوایای این عقد آسمانی را از راهی نه چندان نزدیک، به تماشا بنشینیم.
[ شنبه 90/8/7 ] [ 10:43 صبح ] [ سید امین افضلی ]